پیراهنت بوی خاک باران خورده می دهد خیس شده ای و من هم پیشانی ام را روی سینه ات می گذارم سجده می کنم خدا همانجاست آنجایی که تو هستی آنجایی که من هستم صدای طپش قلبت اذان من است و نفست قد قامت من دلت مرکز آسمان و چشمت مبدا زمان آسوده ام که تو را دارم فرشته آسمانی من ... |