آسمونی

آسمونی

*******
آسمونی

آسمونی

*******

این روزها...

این روزها وضعیت کشور خیلی گنگ شده. مردم به هم ریخته اند. اعصابها آرام نیست. خوب که نگاه می کنم، می بینم همه چیز از یک سوء تفاهم ساده شروع شد. همه چیز از آنجا شروع شد که بعضی ها فکر کردند دیگران هیچکاره اند و بعضی دیگر فکر کردند دیگران همه کاره اند!

بعضی خیال کردند فقط آنها هستند که می توانند اوضاع مردم را درست کنند.

بعضی هم خیال کردند دیگران نمی توانند کاری برای مردم بکنند.

این بعضی بعضی ها آنقدر حرفشان را در گوش مردم تکرار کردند تا از کاه، کوه ساختند و افکار مردم را مشوش نمودند.

دعوا سر قدرت بود. هنوز هم هست. نمی دانم چرا این بعضی ها و آن بعضی ها فکر می کنند کشور ارثیه پدرشان است! و حتما آنها باید بر این مردم حکومت کنند؟! نمی دانم چرا فکر می کنند با شلوغ کردن و برهم زدن آرامش باید حتما به اهداف خود برسند؟ مگر کشور انحصار آنان است؟ مگر مردم قبول می کنند؟



اکنون بعد از گذشت ۴۰ روز از شروع آن سوءتفاهم ها، هنوز فکر مردم آرامش ندارد. هنوز هم بعضی ها شلوغ می کنند.


خدایا! ما به عاقبت کارمان وافق نیستیم. خودت میدانی همه ایرانیان از همه طیف و مذهب و جناحی که هستند خواهان آرامش و صلح اند.

خدایا! خودت آنهایی را که نیتشان خوارکردن ملت و میهن فروشی است از میان ما بردار و به ‌آنها که از صمیم قلب و بدون هرگونه خودخواهی و افکار پلید، می خواهند برای سرافرازی همه ایرانیان در جهان خالصانه تلاش کنند یاری فرما...


و در آخر....


رجب رفت و شعبان از راه رسید. ماهی که با همه جشن ها و شادیهایش ، هنوز بوی دلتنگی می دهد. ماهی که طلیعه آخرین منجی است.


با الها! تو خود می دانی چه چشم ها که منتظر قدوم آن گل یاس هستند و از داغ دوری او گریانند.

پروردگارا! همه امید ما به این است که او بیاید و اوضاع جهان را اصلاح کند.


خدایا! ظهورش را برسان...

نظرات 12 + ارسال نظر
وحید جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
کلا با آپت موافقم.
کاش بشه همه چیز آروم باشه.
به امید ظهور امام زمان می توانند تحمل کنند سختی ها رو

راستی منم آپم
فعلا...

پریدخت یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:44 ب.ظ http://pary.blogsky.com

این روزها به شدت خسته ام
خسته و مبهوت
...
چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمی‌آید
صفای گمشده آیا
بر این زمین تهی مانده باز می‌گردد؟
...

وقتی دلگیری و تنها
غربت تموم دنیا
ازدریچه قشنگ
چشم روشنت میباره...

وحید دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ

سلام یاسر

رفیق این بعضی ها را من از طرف خود میخوانم و تو از طرف خودت...به همین سادگی.... این ارث پدری بودن معنا دارد ولی بازهم من از طرف خودم میخوانم تو از طرف خودت.... میبینی ساده است... من میگویم اعتراض دارم و دوستان تو همه را میگیرند و در بند میکنند و میگویند غلط کرده ای اعتراض داری برو پیش نگهبان، میگویم اتفاقا از نگهبان هم اعتراض دارم میگویند دیگه خیلی خیلی غلط کرده ای عمرا نتونی به نگهبان اعتراض کنی... میگویم مگر ما چهارده معصوم بیشتر نداشتیم؟ چطور نمیشود به کسی که نه خدا بلکه مسوول (کسی که مورد سوال باید قرار بگیرد) است اعتراض کرد؟ دیگر حرف نمیزند با من، تفنگش را نشانم میدهد و این دفعه دوستان من از تفنگ نترسیدند...به همین سادگی

من با کسی دوستم که مردم را بخاطر خودشان دوست داشته باشد. من اصلا طرفدار جناح و باند نیستم. اشتباه نکن درباره من

اگر عملکرد بعضی ها ساده تر از اینکه بوده می بود، شاید سرنوشت چیز دیگری می شد...!

وحید چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:06 ب.ظ http://naghmeyesokot.blogfa.com

یاسر تو حرفت را میزنی و موضع ات را کاملا روشن میگیری بعد میگویی طرفدار نیستی..... درست نیست به گمانم.... نوشته ی تو کاملا روشن است و من جز آن هیچ قضاوتی نمیکنم

اختیار تفسیر با شماست. من فقط گوینده ام. مفسر نیستم!

جدای همه قیل و قال ها، بد نیست به سخنان دستگیر شدگان هم نیم نگاهی بندازی. فکر کنم عطریانفر و ابطحی آنقدر آزاد باشند که بتونن حرف خودشون رو بزنن(آزاد از سلطه فکری بعضی ها). اما یادمه یکیشون گفت: مهندس نبوی گفته نمی تونه به بعضی ها خیانت کنه!!! خیانت؟؟؟؟ خیانت به دروغ؟؟؟؟ خیانت به تشویش اذهان؟؟؟؟ خیانت به خودخواهی بعضی ها؟؟؟؟
تو بگو...

سارینا سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ق.ظ http://sarinaa129.persianblog.ir

سلام آسمونی.
ببخشید ولی من یه کم فوضولم دست خودم هم نیست تو ترکم ها! ولی هنوز نشده! میگم یعنی شما واقعا فکر میکنی ابطحی و عطریانفر و بقیه آزادن؟ یعنی اونقدر آزاد که بتونن حرفشونو بزنن؟ نمی دونم والله! این روزا هرکسی یه تعبیری از ازادی داره...
بگذریم.
همین چند روز پیش بود به خواهرم می گفتم سوای ماه رمضون که همیشه یه جور دیگه ست من تو ماههای قمری ماه شعبان رو بیشتر از همه دوست دارم دلتنگیشو اصلا حس نمی کنم اصلا! حضور محضه!

وحید سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
گلم کامنت اول این آپت رو من گذاشتم!
خوندیش؟!
فعلا...

بله آسمونی

مینا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ق.ظ http://love2life.blogsky.com

سلام آسمونی

روز خوش

یاسر جان دیدم یک اشتباه تایپی داشتی گفتم بهت اطلاع بدم درستش کنی
آخه واسه منم زیاد پیش میاد که غلط تایپی و بعضی وقتا هم دیکته ای دارم

خط 14 : نوشتی "وافق "
درستش "واقف"هست

ممنون آسمونی

مینا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:31 ق.ظ

جهت گیری ها کاملا مشخص و واضحه
چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات

گاهی به این نتیجه میرسم این بحثها بی فایده است اما حقیقتش حداقل انتظار دارم مطالب سایتهای داخلی خودمونو با دقت خونده باشیم و بعد قضاوت کنیم!

یاسر عزیز نمیشه فکر کنی که همه دشمن نظام و انقلاب هستند و فقط یک جریان خاص! که معلوم نیست سالهای انقلاب و جنگ کجا بوده اند آنها دوست هستند.

در مورد ابطحی و عطریانفر و بهزاد نبوی هم خوبه که تحقیقی راجع به سابقه خوبی که در سالهای گذشته داشته اند بکنی و بعد نظر بدی
ضمن اینکه بهتره به سوال ساریناجون هم بیشتر فکر کنی
واقعا فکر می کنی که ابطحی و بقیه زندانی ها آزادند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می تونی تصور کنی ساعتها سر و ته آویزان بودن یعنی چی؟
میتونی تصور کنی دوبار تا پای دار رفتم یعنی چی؟
ناخن کشیدن و تجاوز و شکنجه روانی...؟

امیدوارم نگی اینا دروغه! مگه ندیدی تلویزیون نشون داد اوینو!!!
این شکنجه گاهها توی خیلی از کشورهای دیگه هست عراق آمریکا و... اما کشور اسلامی ما هم جزو اون دسته است؟
پس رافت اون علی (ع) کجاست که گفت ابن ملجمو اذیت نکنن!؟

بد نیست گزارش دادگستری راجع به بازداشتگاه کهریزک که سال ۸۶ منتشر شده را بخونی و ببینی که دشمنان واقعی کیا هستند؟ دشمنان نظام کیا هستند؟ دشمنان مردم کیا هستند؟
کسانی که از سال ۸۶ تا حالا بی توجه به گزارش دادگستری به زندانی کردن و شکنجه مردم توی کهریزک ادامه دادند
و حالا که دیگه دیدن خیلی گندش در اومده بنا به دستور مستقیم رهبر تعطیلش کردند!
قضیه مشائی و کردان و تازگی هم رحیمی و ... هم که جای خود دارد!

اگر واقعا مطمئن هستند که تقلبی در کار نبوده پس اینهمه ضرب و زور واسه چیه؟

ببین منم تعصب روی هیچ کدوم ندارم اما سعی می کنم حرفها و رفتارها و گذشته هر دو گروه را با دقت بررسی کنم
و بعد نتیجه گیری کنم

سربلند باشی

مینا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ق.ظ

ببخش یاسر عزیز
همین الان این نوشته را دیدم
گفتم شاید خوندنش خال از لطف نباشه
ببخش اگر ناراحتت کردم
التماس دعا

نامه به دکتر روح الامینی


آقای دکتر روح الامینی!

نمی خواهم یاد آور اندوه سنگینی باشم که روح و روان شما را در چنگال خود می فشارد اما ناگزیرم بعضی مطالب را یاد آوری کنم .

پسر شما محسن در بازداشتگاه و یا بهتر بگویم مسلخ کهریزک به شهادت رسید . کم و بیش از شرایط آن به اصطلاح زندان شنیده و خوانده اید .

آقای دکتر! محسن در کهریزک که نمی خواهم از چند و چون آن بنویسم و درد شما را صد چندان کنم کشته شد . یعنی او را کشتند ! می دانید یعنی چه ؟ کشتند . با قصد هم کشتند ! چون به قصد کشت می زدند !

و اما مطلب مهم ! اگر خود را مسئول برای قصاص می دانید که می دانم در این راه قصد قربت کرده اید، مواظب باشید به جای قاتل اصلی قاتلی قلابی به شما قالب نکنند! این جماعت دهها آدم جور واجور

در زندان ها دارند. کسانی که به جرمی دیگر باید اعدام شوند اما ممکن است برای بستن این پرونده به جای قاتل محسن به دارشان بزنند! ممکن است یک ستوان بیچاره را محکوم کنند و به جای قاتل اصلی جا بزنند .

قاتل فرزند رشید و شهید شما سردار رادان است . محسن با توجه به تربیت اسلامی خود نمی خواست زیر بار زور برود و به همین دلیل در آن شرایط اعتراض خود را با شجاعت تمام اعلام می داشت .

فکر می کرد پدرش بتواند با نفوذی که دارد فرزند را از این مسلخ نجات بدهد. محسن نمی دانست در دست کسانی اسیر شده است که صدها چون او را حاضرند برای منافع جناحی خود قربانی کنند !

در این وانفسای جنایت و خشونت و بی رحمی هیچ شاهدی جرات نمی کند در محضر دادگاه حاضر شود و واقعیتی که دیده است را شهادت بدهد . چون او را یا قبل از شهادت می کشند و یا بعد از شهادت خود و خانواده اش را نابود می کنند !!!

محکم بایستید چون دلایل بر قاتل بودن رادان بسیار است!

فقط یک جمله می گویم و آن این که آن نامرد (رادان) در جواب محسن که گفت من فرزند روح الامینی هستم گفته فرزند جبریل امین هم که باشی پوستت را قلفتی می کنم !

در کهریزک زدن در اختیار دیگران بوده اما زدن به قصد کشت فقط در انحصار رادان بوده است . هر از گاه می آمد وسهم خود از کشتن را می گرفت!

منبع:http://www.gizlen.us/browse.php?u=Oi8vd3d3LnBlaWtuZXQuY29tLzEzODgvMDhtb3IvMTQvUEFHRS8zNEtBSFJJWkFLLmh0bQ%3D%3D&b=11

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ق.ظ


سرمقاله جمهوری اسلامی
حکومت بی ریشه ها
کشور را به کجا می برد؟





بخشی از سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی:

آیا به سابقون در انقلاب و بازوان امام خمینی به جرم اعتراض به بعضی وقایع باید برچسب مفسد فی الارض زده شود؟ آیا قرار است افرادی که دارای سوابق درخشان خدمت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و کشور و مردم هستند به جرم اعلام نارضایتی محاکمه شوند؟ بسیار خوب کارگاه « حذف و دفع » کار خود را بکند و یقه این بزرگان را بگیرد و سرشان را به سقف بکوبد و کسانی را که نه سابقه ای در انقلاب دارند و نه نقشی در شکل گیری نظام جمهوری اسلامی دارند و نه امام را می شناسند و نه امام آنها را می شناخت همه کاره کشور کنند تا معلوم شود در آنصورت کشور به کجا می رود!

سلام آسمونی

شمت فکر می کنی تا کی باید خودمون رو توی انحصار دستورات و دیدگاه های یک عده نگه داریم که خالا شاید بنابر اتفاق یا هرچیز دیگه ای اون اوایل انقلاب توی یک عکس کنار امام دیده شدن و یا توی اون قحط الرجال سالهای ۵۷ تا ۶۰ به هر دلیلی پست و مقامی عایدشون شد؟
واقعا فکر می کنی آخر خط کجاست؟

وحید چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ق.ظ

یاسر جان نظرات ابطحی در مورد اعترافات
پیش از رفتن به زندان در مقاله ای در روزنامه اعتماد ملی و قبل از اون در سایت خودش هست... اینکه اینا همه فیلمه رو قبل از اینکه بره گفته.... تو برای من یه مثال از اعترافات اینچنینی بزن که طرف وقتی اومد بیرون هم همونطور به اعترافاتش پابند باشه... هاله اسفندیاری, کیان تاجبخش، رامین جهانبگلو، علی افشاری، باطبی، ابراهیم نبوی طنز پرداز معروف، اینها تنها کسایی هستن که الان یادم می یاد.... جالبه که برات نوشته ام تو پست خودم که کیان تاجبخش هنوز دو سال نیست از اعترافات مشروح قبلی اش میگذره.. بازم برگشته شورش؟ اینکه به این بازی حتی نیم نگاهی از درستی داشته باشیم جای تعجب داره... مخصوصا در این اواخر دروغ پردازی مطلق تلویزیون (مطلقش رو تاکید میکنم) برای من که خیلی چیزا رو از نزدیک دیدم و پوشش رو هم تو تلویزیون دیدم اثبات شده است... بدون شک.... هیچ خبری از رسانه ملی را حقیقت نمیدانم... دروغ محض

وحید جان
توی این وانفسا که نمیدونم اصلا چرا ایجاد شد و به چه قیمتی می خواد ادامه پیدا کنه، به هیچ چیز و هیچ کسی و هیچ حرفی اعتماد ندارم.
فقط به این مطمئنم که باید ایمان خودم رو به اون چیزایی که باهاشون بزرگ شدم حفظ کنم. من فقط میدونم که مامور به وظیفه ام، نه نتیجه. نتیجه را آن کسی رقم می زند که وطیفه را بر گردنم نهاده.
من هنوز یادم نرفته که ارزشهایی داشتیم. قلبمون برای یکسری مفاهیم می طپید.
الان هم مواظبم که قلبم در همان مسیر بماند.
برای من شخص مهم نیست. هدف مهم است. انگیزه مهم است.
خدا همه ما رو عاقبت بخیر کنه، انشاءالله

وحید یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ق.ظ

زنى را آوردند نزد عمر که آبستن بود. او اقرار کرد که زنا کرده است. عمر دستور داد که آن زن را سنگسار کنند. امام على آن زن را که براى سنگسار مى‌بردند، دید. او را برگرداند و به عمر گفت: تو بر او حکومت و تسلّط دارى، اما بر طفلى که در شکم دارد، تسلّطى ندارى. شاید او را در گرفتن اقرار، شکنجه داده باشى. عمر گفت: آرى او را شکنجه داده‌ام. حضرت فرمود: آیا نشنیده‌اى که پیغمبر اسلام فرمود: حدّى نیست، براى کسى که بعد از شکنجه اقرار کند؟ هر کس را در قید و بند کنی یا به زندان بیفکنی یا تهدید کنی [تا اقرار کند]، اقرارش ارزشی نخواهد داشت. عمر که از سخن امام تعجّب کرده بود، گفت: بانوان عاجز هستند از این که فرزندى مانند على بن ابى طالب بزایند. به درستى که اگر على نبود، عمر هلاک مى شد.

الغدیر، علّامه امینی، ج۱۱، ص ۲۱۷

تنها یک نمونه
میدانی و میدانم که میتوان گشت و دهها نمونه ی صریح و محتوایی بر غیر اسلامی بودن این گونه اعترافات پیدا کرد


این مهم نیست
مهم این است که عکس العمل ما در مقابل کسانی که چنین میکنند و مدعی اسلام هم هستند چیست؟
سکوت؟ یا اعتراض در حد خودمان؟ من دومی را انتخاب میکنم.... و با خود درنگی هم میکنم که چرا آنچه که به نام دین به من آموزش داده شده است با اینگونه رفتارها از مدعیان آن اشتباه نباشد؟ چرا من نباید برگردم و ساختارهای دینی ام را بررسی مجدد کنم... شاید به اشتباه رفته باشم....

این را گفتم برای آنکه بگویم جریان دینداری جریان ساکن و استاتیکی نیست و گاه حتی دینداری یعنی اینکه به همه ی دینی که اکنون داری باید کافر شوی تا حقیقت دین را به صورت پاک . منزه از دستکاریهای اینچنینی دریافت کنی... یعنی با اینکه میگویی باید باید ایمان به اون چیزایی که باهاشون بزرگ شدم رو حفظ کنم مخالفم... باید چیزهایی که باهوشن بزرگ شدیم رو بازنگری اساسی کنیم......

تصمیم گیری در مورد اینکه این رفتارها صد در صد ضد اسلامی است با وجود حداقل شناخت از اسلام به نظرم کار سختی که نباشه هیچ حتی اظهر من الشمس باشه... به همین دلیل همین میشه یه ملاک جدی برای سنجش اسلام مدعیان این گونه رفتارها... که شخص فلانی مسوول مستقیمش هستند به نظر من

سلام آسمونی

ظاهرا درست متوجه حرف من نشدی. من اصرار به حفظ آموزشهای دینی دارم که از کودکی با آنها بزرگ شده ام. آموزه هایی که به من یاد داده اند:
اگر قانونی درست اجرا نمی شود، اشکال از قانون نیست.
اگر حقیقت چیزی را نمی فهمی اشکال از آن حقیقت نیست.
و ...
و اینکه همیشه باید منتظر باشم. منتظر موعود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد