آنگاه که من و تو زیر سایه اقاقیا در امتداد نگاههایمان سراپا غرق در هم بودیم عشق نه مستی نه بلکه تو را می جستم نادانسته حدیث ناگفته به حرفی باز گفتی و مرا که در تو غرقه بودم از خود راندی ؛ باکی ندارم از هیچ کس و همه کس که تو را دوست دارم آسمانی
ای مهربانتر از من با من تنها تویی مثل پرنده های بهاری در آفتاب مثل زلال قطره باران صبحدم مثل نسیم سرد سَحر مثل سِحر آب آواز مهربانی تو با من در کوچه باغ های محبت مثل شکوفه های سپید سیب ایثار سادگی است ...
سلام آقا یاسر من با خانواده دارم میروم مسافرت خواستم ولادت امامان عزیز را به شما تبریک بگم و از هم اسمم حضرت ابوالفضل العباس بخوام همیشه مواظب تو و خانوادت باشه تبریک من را بپذیر و تا بعداز نیمه شعبان که بیام دوباره بهت سر میزنم البته بابام گفته شاید توی مسافرت وبلاگت را بروز کردم ولی .... خداحافظ تا ۱۷ روز دیگه
ای پرنده مهاجر سفرت سلامت اما به کجا میری عزیزم قفسه تموم دنیا...
اندازه گریه گنجشک دوست دارم شاید این دوست داشتن کم به نظر آید اما وقتی گنجشک ها گریه می کنند می میرن
من آپماااااااااااااااااااااااااااااا.................
سلام یاسرم
هر دم دلم به خاطره هایت سفر کند
اینگونه اندرون دلم شاد می شود
...
ای مهربانتر از من
با من
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سَحر
مثل سِحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغ های محبت
مثل شکوفه های سپید سیب
ایثار سادگی است ...
سلام فقط اومدم سلامی عرض کنم.
سلام آسمونی
آخه بی انصاف! نمیگی من تا کجا باید توی این آسمون پهناور دنبار عطر حضورت بگردم؟ آخه نباید پشت نامه آدرست رو می نوشتی؟؟؟
سلام آقا یاسر من با خانواده دارم میروم مسافرت خواستم ولادت امامان عزیز را به شما تبریک بگم و از هم اسمم حضرت ابوالفضل العباس بخوام همیشه مواظب تو و خانوادت باشه تبریک من را بپذیر و تا بعداز نیمه شعبان که بیام دوباره بهت سر میزنم
البته بابام گفته شاید توی مسافرت وبلاگت را بروز کردم ولی ....
خداحافظ تا ۱۷ روز دیگه
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجا میری عزیزم
قفسه تموم دنیا...
شاد باشی و سلامت برگردی
من برا ی تو میخونم
هنوز از این ور دیوار
هر جای گریه که هستی
خاطره هاتو نگه دار
تو نمی دونی عزیزم
حال روزگار مارو
توی ذهن آینه بسپار
تک تک خاطره هاتو ...
مثل همیشه " خاص" و زیبا نوشتی
واسه پرواز دل من
خواستی آسمون نباشی
حالا پرپر می زنم تا
همیشه آسوده باشی...
آسمونی عزیز
آپ شدی و خبرم نکردی ؟
به روز شدم ...
اگه دوست داشتی یه سری به وبلاگم بزن.
تا بعد...
من آپم
از خودم نوشتم .........
شعر زیبایی بود دوست من...منم عاشق شعرم...بهم سر بزن
سلام
بابا من نمی تونم که شعر بگم ..............
هیچ استعدای هم در این کار ندارم .. اصلا من فقط به ادبیات علاقه دارم
حتی رشتم هم ریاضیه ............
ولی خداییش شما خوب می نویسیداااااااااااااااااا