زندگی مثل یک تاب است
هم می تواند سرگرم کننده باشد و هم حال بهم زن
اگر هربار که تاب می خوری احساس شگفتی کنی
لذت تاب خوردن را احساس خواهی کرد
در زندگی هم هربار که کاری انجام می دهی
از انجام آن احساس شگفتی کن
=============================
معاوضه!
*******
یک چتر در یک روز بارانی
یک پالتوی پشمی گرم در یک روز سرد زمستان
یک صندلی خالی در یک اتوبوس شلوغ
یک شام مفصل بعد از یک روز تمام گرسنگی
یک لیوان آب خنک در یک روز گرم تابستان
یک خواب راحت پس از یک هفته کار سخت
یک نگاه تو را به همه اینها نمی دهم...!
کاش می گفتی چیست!
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاری ست
...
سلام
آره راست می گی خیلی وقته بارون نزده ... هییییییییییییییییییییی چه میشه کرد؟ من دیگه خسته شدم دیگه نمی تونم و نمی خوام صبر کنم هر روز به خودم می گم صبر صبر صبر... ولی صبری که نتیجه نداره حماقت محضه. می دونم ممکنه نتیجه تو راه باشه ولی من از کجا بدونم؟ چقدر صبر کنم؟ کمه؟
نمی دونم چرا اینا رو اینجا نوشتم می خواستم پست جدید بذارم حسش نبود. نمی دونم چی میشه اما خیلی خسته م . خیلی وقت بود گذارم اینورا نیفتاده بود. ممنون که در کلبه ت همیشه بازه
راستی یادم رفت.
فکر می کنی این روزها دیگه کسی پیدا میشه که همه ی اون چیزا رو با یه نگاه عوض نکنه؟ تو این دوره زمونه به عقلش شک نمی کنن؟
سلام
شما هم لینک شدید!
ولی من اینایی که گفتی رو به نگاه همه ترجیح میدم!!!
یه سر بهم بزن
بای...
سلام
بعضی تک مصرع ها قشنگ ترین قسمت کل شعر هست
عاشق زلف درهمی توام
کشته خال هاشمی توام
یاسر عزیز
مرسی که سر زدی
میدونی !خیلی سخته که من و اون می خوایم که (ما) بشیم . اما دست زمونه نمی ذاره. که نمیشه کاریش کرد...
موفق باشی